احسان عشق مامان و بابااحسان عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

برای احسانم می نویسم..

تولد مرتضی

سلام به همه دوستان مرسی از اینکه سر می زنید و ما رو خوشحال می کنید.. دیشب با احسان کوچولو رفتیم تولد مرتضی پسر خاله احسانی اینم عکساش.. این خرس پشمالو هدیه ی احسان جون و سروش جون به مرتضی ست.. ...
30 مرداد 1390

سالگرد

سلام دوستام دیروز سالگرد عروسی مامانو بابام بود من دارم یواشکی اینارو میگم امروز می خوایم با بابایی محسنم بریم واسه مامانی جایزه بخریم فردا دوباره می یام می گم چی کار کردیم الان مامانم میاد همتونو دوست دارم بای بای
14 مرداد 1390

چرا منو نبردی؟

دیروز بابایی سر اذان از سر کار رسید خونه حسابی هم آشفته بود احسانی همش از سرو کول بابایی می رفتی بالا.. خلاصه بابایی با همون آرامش همیشگیش بهت گفت: من امروز روزه بودم خسته ام میشه بعدا بازی کنیم تو هم ابروهات گرو خورد تو همو گفتی: چرا روزه رفتی منو نبردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منو بابایی هم یهو زدیم زیر خنده ...
11 مرداد 1390