احسان عشق مامان و بابااحسان عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

برای احسانم می نویسم..

میسی منون..

گاهی جواب کامنتهای بعضی از دوستانو که واسه احسان می نویسن جواب می دم میسی منون.. احساس کردم خوبه بگم چرا اینجوری مینویسم.. پسر پادشاه کوچیکتر که بود.. اونموقعهای تازه حرف می زد وقتی براش کاری انجام می دادی یا بهش جایزه می دادم همیشه ها میگفت: میسی منون ما هم دلمون قنج می رفت واسه تشکر کردنشو تند تند براش جایزه می خریدیم.. البته هنوز خاله فرشته ای نبود بخاطر همین احسان فقط از خودمون تشکر می کرد.. از وقتی پای این خاله فرشته و عمو سی دی و خاله مژگان(برای مخاطب خاص خودش می دونه منظورمو) باز شد تو خونه ما دیگه احسانی از ما تشکر نکردوما هم این شکلی شدیم به همین خاطر بخاطر اینکه اونروزهای به یاد موندنی هیچ وقت ا...
9 ارديبهشت 1391

برای تک تک دم و بازدمهای پسرم..

زیر لب زمزمه می کنم.. چقدر دوستت دارم.. چقدر وحشتناک ست لحظه ای بی تو سر کردن.. چقدر سخت ست بی تو بودن .. بی تو ماندن .. بی تو .. کاش می دانستی با اولین لمس انگشتان نحیفت مرا اسیر کردی.. من به لحظه های ساده ی شلوغ حضورت عادت دارم.. زمان خیلی سخت می گذرد وقتی صدای دویدنت در گوشم نمی آید.. دریغ نکن عزیز دل مادر .. لحظه لحظه بودنهایت را از قلبم.. دور نشو حتی ثانیه ای برای قد کشیدن.. من تمام حواسم به مسیر نگاه توست.. کاش مادر بودن را حس می کرد.. آنکه نگاه منتظر مادرش را ندید.. برای بهترین امید روزمرگیهایم و برای تک تک دم و بازدمهای پسرم.. عاشقانه می نویسم دوستت د...
8 ارديبهشت 1391

خونه مامان مریم می رویم..

قبل از رفتن پسر پادشاه دلش می خواد که ازش عکس بگیرم منم میگییییییییییییییییییییییرم.. فیگور حرفه ای.. دستا به کمر دستا به کمر.. من یه پلیسم البته یه خورده .. من خیلی پسر خوبیم .. ...
6 ارديبهشت 1391

اندر احوالات شیطنتهای یواشکی..

چند روز پیش برات یه بسته ماژیک FABER خریدم به عنوان جایزه.. شب دیدم حدود 20 دقیقه ست که تو اتاقی و ازت خبری نیست .. وقتی اومدی بیرون دیدم دستاتو گرفتی پشتتو داری می خندی.. گفتم احسان چرا می خندی ؟ هیچی مامان لاک زدم.. چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟ بله دیدم آقا با ماژیک سرخابی کل ناخنهاشو رنگ کرده.. اینم عکساش.. ...
6 ارديبهشت 1391

تولد 1 سالگی وبلاگ پسر پادشاه

وبلاگت یک ساله شد.. خوشحالم از اینکه می تونم یکسالگیه وبلاگت. جشن بگیرم.. خوشحالم از اینکه یه عالمه دوستای خوب دارم.. خوشحالم که جایی هست که می تونم همه انچه که در مورد تو و روزمرگیهات تو ذهنمه بنویسم.. بینهایت دوستت دارم.. سالگی وبلاگت مبارک.. . ...
5 ارديبهشت 1391

اند احوالات قزوین رفتن احسان..

پنجشنبه عصری به دیار مامان جون محبوب رفتیم.. بازدیدهای عیدانه رو به سرانجام رسوندیم.. همه چیز خیلی خوب بود .. روز جمعه صبح در ادامهبازدیدها اتفاقی برای پسر پادشاه افتاد که با عث شد مامان راحله تا ساعت 3 بعد از نصف شب دیشب از سر درد رنج ببره و خم به ابرو نیاره.. چون وقتی بغض می کنه پسر پادشاه زودی می یاد می شینه تو بغلشو می گه مامان تو گریه کردی من غصه خوردم و با این حرف بغضی به بغضهای نهفته مامان اضافه می شه.. خلاصه توضیح نمی دم خودتون عکسهارو ببینید.. ...
2 ارديبهشت 1391

جهش نقاشی احسان..

احسان: مامان بیا ببین قلب کشیدم مامان : کوووووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟ بیار ببینم.. الهی مامان فدات.. مامان : احسان عددهای انگیلیسیو بنویس احسان: اول طبقه سه رو می نویسم.. ...
19 فروردين 1391

ادامه سفرنامه نوروز 91

به ارومیه رفتیم.. کلیسای ننه مریم دوم کلیسای قدیمی جهان اولین کلیسای ساخته شده در ایران.. کلیسای ننه مریم به روایتی اولین کلیسای مشرق زمین به روایت دیگری دومین کلیسای بزرگ جهان پس از کلیسای بیت‌لحم فلسطین می‌باشد. تاریخ ساخت آن به سال ۳۲ میلادی برمی گردد و از کلیساهای قدیمی جهان به شمار می‌رود. [ نیازمند منبع ] این کلیسا در سده‌های گذشته محل دفن اموات بوده‌است. نمای کلی کلیسای جدید.. احسانی می پرسه مامان کی نمایش شروع میشه.. منم اینجا کلیساست عزیزم سالن نمایش نیست.. موزه آثار باستانی ارومیه.. موزه مردم شناسی.. سه گنبد.. ما هم مثل شما فکر می کردی...
16 فروردين 1391

سفرنامه نوروز 91

سلام ما برگشتیم با یه کوله پر از خاطرات شیرین.. اگه دوست داشتین با ما همراه باشین قسمت اول ما از تهران به سمت تبریز حرکت کردیم.. به دیار اجدادیه مادر می رویم شهرستانی به نام سیس نزدیک شهر شبستر از توابع تبریز که خودش یه پست طولانی می خواد ولی من به اختصار براتون میگم.. *** با توجه به منابع موجود و آن چه از قرائن و آثار استنباط می گردد بنای این شهر و سکونت در آن به تاریخ قبل از اسلام بر می گردد. همان طوری که در کتب تاریخی ذکر شده لشکرکشی هشتم سارگن دوم در سال 714 قبل از میلاد (یکی از پادشاهان آشور) به قلمرو آذربایجان بوده است و در این لشکرکشی ها ذکر شدن سیس به عنوان یکی از آبادی های مهم و بزرگ ارونق و انزاب از ایام قدیم...
16 فروردين 1391