احسان و گنجشک
امروز احسانی یه گنجشک توی حیاط پیدا کرده البته به کمک مامانی شهنازش از صبح تا به حال مشغول آب و دون ریختن واسه ی گنجشکشه
نویسنده :
مامان راحله
13:47
احسانی مامان
خونه خاله کدوم وره
امروز احسانی با منو خاله فروغ و مامانی شهناز رفتیم خونه ی خاله پریسا.. حالا گلم بگه خونه ی خاله مدوم وره ؟ از این وره یا از اون وره؟؟؟ عصری رفتیم اسب سواری و شب هم که تولد دایی مهدی بود.. تو هم که عاشق تولدی..
نویسنده :
مامان راحله
4:48
من و بابام
استخر
احسان گل پسرم دیروز صبح در حالی از خواب بیدار شدی که خاله پریسا جون و زینب و امیر علی تازه رسیده بودن خونمون تا عصری با هم بودید و کلی بازی کردی. ظهر یه بشقاب ماکارانی حسابی خوردی و بعدش خوابیدی قسمت مهمش عصری بود که بابایی محسن مهربون اومدو با امیر علی و باباش رفتین استخر.. تو این ماه فکر کنم این چهارمین باری بود که می رفتی استخر ...
نویسنده :
مامان راحله
12:55
احسان با بابایی
احسانی امروز با بابایی محسن رفته بود سر کار
نویسنده :
مامان راحله
19:33