13 روز بعد از تولدم..
تولد امسال بدون حضور پدر پتدشته برگزار شد..
یه جمع خودمونیه کوچیک یه جشن کوچیک واسه پسر پادشاهم گرفتم که همیشه یادش بمونه که من خیلی دوسش دارم و به یادشم..
ناز دونه ی من این روزا میری پیش دبستانی و حال و هوای خاصی داری حسابی زور می زنی هر کجا کلمه ای می بینی بخونی.. خیلی اشتیاق واسه خوندن داری و این علاقه تو منو به وجد میاره..
دلمون واسه دوستای وبلاگیمون حسابی تنگ شده بود اما چه کنیم که روزهامون پر از اتفاقاتی که نمی ذاره یه سر کوچیک به دوستامون بزنیم..
ممنونم از همه دوستانی که هنوز به یادمونن و مارو فراموش نکردن..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی