تولدت مبارک عشقم.. جشن اول و جشن دوم
قبل نگار
آمدم با یک دنیا حرف ..
سلام بر دردونه ی قلبم یکی یکدونه ی زندگیم احسانم.. شاید بیشتر از چند ماه باشه که نیومدم اینجا حسابی همجای این وبلاگو خاک گرفته.. اووووووووووووووووووووووو یه عالمه اتفاق تو این روزهای گذشته افتاده که نمی دونم از کجا بگم بزرگترين دقدقه اينروزهام انتخاب مدرسه خوب براى دردونه خودمه اگه از آخر به اول بخوام تعريف كنم روز مادر جز آخر چيزهايى كه مى خواستم تعريف كنم دو روز قبل از روز مادر از مهد برگشته خونه با يه دنيا ذوق به من ميگى : مامان مى خوام به بابا بگم يواشكى بريم برات يه هديه يواشكى بگيريم بعدش يواشكى من بيام بهت بدم يواشكيااااااااااا.. الهى مامان قربون يواشكيات بره كه مى خوان من نفهمم همه رو كه گفتى آخه... يه دنيا دوست دارم ...
نویسنده :
مامان راحله
8:43
روزنگار آذر 91
یه پست اختصاصی ازخودم..
روزنگار آبان 91
روزنگار آبان 91
روزنگار مهر 3
اینروزهای دوری از خانه
امروز بالاخره به نت دسترسی پیدا کردم از این به بعد رمزدار می نویسم ما خوبیم احسانی هم خوبه.. این پستو صرفا جهت اطلاع دوستانم نوشتم موفق و پیروز باشید.