احسان عشق مامان و بابااحسان عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

برای احسانم می نویسم..

آرزو ..

برای تمام لحظات باتو بودنم.. پیش از هر چیز برایت آرزومندم که به خوبی ها عشق بورزی.. نیکان و نیکویی ها نیز به تو روی بیاورند. آرزو دارم دوستانی داشته باشی برخی نادوست و برخی دوست دار که دست کم یکی در جمعشان مورد اعتمادت باشد. چون زندگی بدین گونه است برایت آرزو می کنم دشمن هم داشته باشی نه کم و نه زیاد درستبه اندازه تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد.. تا زیاده به خود غره نشوی همچنین برایت آرزومندمصبور باشی نه با کسانی که اشتباهات کوچک می کنند که این کار ساده ایست بلکه با کسانی...
31 شهريور 1390

رفتیم شمال

٥ شنبه بالاخره بابایی به قولش عمل کرد و احسانی رو برد شمال.. جای همه خالی آقا احسان از ذوقش نمی گذاشت ازش عکس بندازیم .. جاده چالوس ...
29 شهريور 1390

کنار دریا

شن بازی بابایی با احسان.. ساحل رویان_نور این آخریه یه فیگور زوری برای اینکه من بذارم شن بازیشو بکنه.. ...
29 شهريور 1390